بی خیـــــــــــــــال دنیا دنیا مـــــــال توست

غم دنیا رو نخور دنیا که ارزش نداره

وقتی شیری طعمه اش را با آمدن لاشخورها رها میکند ، نشان ترس نیست....

 

 

بلکه باورش این است که طعمه اش دیگر ارزش خوردن ندارد.....

 

(قابل توجه کسانی که خودشون رو میگیرن !!)

نوشته شده در یک شنبه 21 خرداد 1391برچسب:,ساعت 8:13 توسط زهره|

این آقایونی که میان اینجا مطالب رو میخونن نظر نمیدن

 

ایشالله کچل بشن ، بعد برن مو بکارن ،

 

بعدش اسمشون واسه حج واجب در بیاد ،

 

الهی آمــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــین !

 

 

فعلا برای خانم ها نفرین خاصی مد نظرم نیست !!

 

اگه چیزی به ذهنتون رسید داخل نظرات بذارید

نوشته شده در شنبه 20 خرداد 1391برچسب:,ساعت 20:25 توسط زهره|

  


دخترها

 



۱.توی ماهيتابه روغن ميريزن

 


۲.اجاق گاز زير ماهيتابه رو روشن ميكنن

 


۳.تخم مرغها رو ميشكنن و همراه نمك توی ماهيتابه ميريزن

 


۴.چند دقيقه بعد نيمروی آماده رو نوش جان ميكنن

 

پسرها

 



۱.توی كابينتهای بالايی آشپزخونه دنبال ماهيتابه ميگردن

 


۲.توی كابينتهای پايينی دنبال ماهيتابه ميگردن و بلاخره پيداش ميكنن

 


۳.ماهيتابه رو روی اجاق گاز ميذارن

 


۴.توی ماهيتابه روغن ميريزن

 


۵.توی يخچال دنبال تخم مرغ ميگردن

 


۶.يه دونه تخم مرغ پيدا ميكنن

 


۷.چند تا فحش ميدن

 


۸.دنبال كبريت ميگردن

 


۹.با فندك اجاق گاز رو روشن ميكنن و بوی سركه همراه دود آشپزخونه رو بر ميداره

 


۱۰.ماهيتابه رو ميشورن (بگو چرا روغنش بوی ترشی ميداد!

 


۱۱.ماهيتابه رو روی اجاق گاز ميذارن و توش روغن واقعی ميريزن

 


۱۲.تخم مرغی كه از روی كابينت سر خورده و كف آشپزخونه پهن شده رو با دستمال پاك ميكنن

 


۱۳.چند تا فحش ميدن و لباس ميپوشن

 


۱۴.ميرن سراغ بقالی سر كوچه و 20 تا تخم مرغ ميخرن و برميگردن

 


۱۵.تلويزيون رو روشن ميكنن و صداش رو بلند ميكنن

 


۱۶.روغن سوخته رو ميريزن توی سطل و دوباره روغن توی ماهيتابه ميريزن

 


۱۷.تخم مرغها رو ميشكنن و توی ماهيتابه ميريزن

 


۱۸.دنبال نمكدون ميگردن

 


۱۹.نمكدون خالی رو پيدا ميكنن و چند تا فحش ميدن

 


۲۰.دنبال كيسهء نمك ميگردن و بلاخره پيداش ميكنن

 


۲۱.نمكدون رو پر از نمك ميكنن

 


۲۲.صدای گزارشگر فوتبال رو ميشنون و ميدون جلوی تلويزيون

 


۲۳.نمكدون رو روی ميز ميذارن و محو تماشای فوتبال ميشن

 


۲۴.بوی سوختگی رو استشمام ميكنن و ميدون توی آشپزخونه

 


۲۵.چند تا فحش ميدن و تخم مرغهای سوخته رو توی سطل ميريزن

 


۲۶.توی ماهيتابه روغن و تخم مرغ ميريزن

 


۲۷.با چنگال فلزی تخم مرغها رو هم ميزنن

 


۲۸.صدای گــــــــــل رو از گزارشگر فوتبال ميشنون و ميدون جلوی تلويزيون

 


۲۹.سريع برميگردن توی آشپزخونه

 


۳۰.تخم مرغهايی كه با ذرات تفلون كنده شده توسط چنگال مخلوط شده رو توی سطل ميريزن

 


۳۱.ماهيتابه رو ميندازن توی سينك

 


۳۲.دنبال ظرفهای مسی ميگردن

 


۳۳.قابلمهء مسی رو روی اجاق گاز ميذارن و توش روغن و تخم مرغ ميريزن

 


۳۴.چند دقيقه به تخم مرغها زل ميزنن

 


۳۵.ياد نمك ميفتن و ميرن نمكدون رو از كنار تلويزيون برميدارن

 


۳۶.چند ثانيه فوتبال تماشا ميكنن

 


۳۷.ياد غذا ميفتن و ميدون توی آشپزخونه

 


۳۸.روی باقيماندهء تخم مرغی كه كف آشپزخونه پهن شده بود ليز ميخورن

 


۳۹.چند تا فحش ميدن و بلند ميشن

 


۴۰.نمكدون شكسته رو توی سطل ميندازن

 


۴۱.قابلمه رو برميدارن و بلافاصله ولش ميكنن

 


۴۲.چند تا فحش ميدن و انگشتهاشون كه سوخته رو زير آب ميگيرن

 


۴۳.با يه پارچهء تنظيف قابلمه رو برميدارن

 


۴۴.پارچه رو كه توسط شعله آتيش گرفته زير پاشون خاموش ميكنن

 


۴۵.نيمروی آماده رو جلوی تلويزيون ميخورن و چند تا فحش ميدن

 


درستــــــــــــــــــــــه؟

نوشته شده در شنبه 20 خرداد 1391برچسب:,ساعت 20:9 توسط زهره|

آیا تا حالا اتفاق افتاده که به فردى هم سن و سال خود نگاه کرده باشید

 

و به خود گفته باشید: نه، من مسلما این قدر پیر و شکسته نشده‌ام؟

 


اگر جوابتان مثبت است از داستان  زیر بعد خوشتان خواهد آمد:

 

**

یک روز در اتاق انتظار یک دندانپزشک نشسته بودم.

 

بار اولى بود که پیش او مى‌رفتم. به مدارکش که در اتاق انتظار قاب کرده بود

 

وبه دیوار زده بود نگاه کردم و اسم کاملش را دیدم.

 

 
ناگهان به یادم آمد که ٣٠ سال پیش،

 

در دوران دبیرستان، پسر بلندقد، مو مشکى و مهربانى به همین اسم درکلاس ما بود.

 

 
وقتى که نوبتم شد و وارد اتاق شدم به سرعت متوجه شدم که اشتباه کرده‌ام.

 

این آدم خمیده، موخاکسترى و با صورت پر چین و چروک نمى‌توانست همکلاسى من باشد.

 

 
بعد از این که کارش بر روى دندانهایم تمام شد

 

و آماده ترک مطب بودم از او پرسیدم  که آیا به مدرسه البرز مى ‌رفته است؟

 

 
او گفت: بله. بله.. من البرزى هستم.

 

 
پرسیدم: چه سالى فارغ‌ التحصیل شدید؟

 

 
گفت: سال ١٣۵٩. و دلیل این سوالاتم را جویا شد

 

 
گفتم: براى این که شما در همان کلاسى بودید که من بودم.

 

 
او چشمانش را تنگ کرد و کمى به من خیره شد

 

و بعد مردک احمق و نفهم گفت: شما چى درس مى‌دادید؟؟

نوشته شده در شنبه 20 خرداد 1391برچسب:,ساعت 19:35 توسط زهره|

http://up.vatandownload.com/images/26d8el8q2nej5xyh97.jpg

نوشته شده در شنبه 20 خرداد 1391برچسب:,ساعت 14:0 توسط زهره|


 



 

خدایا توی این دنیای به این بزرگی و این همه موجود حالا چرا کرم؟

 

این همه موجود عجیب غریب، آخه چرا کرم؟

 


نمیشد منو زرافه یا الاغ خلق میکردی؟

 

خداییش این هم ایده بود که به سرت زد!!!

 


نه چشم داریم نه دهن داریم نه دماغ داریم فقط یه لوله درازیم.

 


صبحها که از خواب پامیشیم باید همینجور الکی تو خاکا لول بخوریییییم

 

تا شب مثل احمقها خسته بیفتیم بخوابیم.

 

خدایا ناشکری نمیکنم.

 

چون به قول دوستام که میگن برو خدارو شکر کن بازکرم خاکی شدی،

 


ولی به قول آدما آدم باید یه نگاهی هم به بالا داشته باشه دیگه!

 


حالا نمیگم دوست داشتم آدم بودم ولی مار که میتونستم باشم.

 


خودم که چشم ندارم خودمو ببینم

 

ولی بچه ها میگن استعداد پرورش اندام دارم

 

اگه از مکمل استفاده کنم بعد شیش ماه مار میشم

 

ولی من دوست دارم مار واقعی باشم…

 


هیییی چی بگم که هرچی بگم کم گفتم،

 


دیروز یه سری زدم به بیرون خاک دیدم

 

یه مگسه دست دوست دخترشو گرفته بود و بهش میگفت

 

فردا ببرمت یه جایی که جیگرت حال بیاد،

 


آقا ما یادمون افتاد که تک جنسی هستیم

 

همچی سوختیم که نگو

 

آهان چی بگم خدا،

 

به شتره گفتن گردنت کجه گفت کجام راسته؟

 


راستی خدا من به شترم راضیم ها

 

 


نوشته شده در شنبه 20 خرداد 1391برچسب:,ساعت 10:21 توسط زهره|

علاوه بر موبایل و چندین وسیله دیگه

 

برای آیفون خونه ها هم فرهنگ سازی نشد !!!

 

 

 

می پرسم کیه ؟ میگه باز کن !!

 

 

خب سوال ازت میپرسم درست گوش کن پاسخ مناسب بده لطفا 

 

من نمیدونم چرا مسئولین رسیدگی نمیکنن؟؟

نوشته شده در شنبه 20 خرداد 1391برچسب:,ساعت 10:12 توسط زهره|

 

 

صدای خنده خدا را می شنوی ؟    

 

 

    دعایت راشنیده وبه آنچه محال میپنداری،میخندد...

 

نوشته شده در جمعه 19 خرداد 1391برچسب:,ساعت 22:43 توسط زهره|

 

کارت ملی فامیل دور

 

 

 

 

 

نوشته شده در جمعه 19 خرداد 1391برچسب:,ساعت 22:40 توسط زهره|

علی دایی فوت کرد !!!!

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

 اسطوره فوتبال ایران پس خستگی های ناشی از سرمربیگری

 

 در تیم راه آهن یک فوت کرد که خیلی هم قوی بود

 

نوشته شده در جمعه 19 خرداد 1391برچسب:,ساعت 22:35 توسط زهره|


ادامه مطلب
نوشته شده در جمعه 19 خرداد 1391برچسب:,ساعت 22:25 توسط زهره|



 
 

تعدادى پيرزن با اتوبوس عازم تورى تفریحی بودند.
 
 
 
پس از مدتى يکى از پيرزنان به پشت راننده زد
 
 
 
 
و يک مشت بادام به او تعارف کرد
 
 
 
 
راننده تشکر کرد و بادام‌ها را گرفت و خورد.
 
 
 
 
در حدود ٤٥ دقيقه بعد دوباره پيرزن با يک مشت بادام
 
 
 
 
نزد راننده آمد
 
 
 
 
و بادام‌ها را به او تعارف کرد راننده باز هم تشکر کرد
 
 
 
 
و بادام‌ها را گرفت و خورد.
 
 
 
 
اين کار دوبار ديگر هم تکرار شد
 
 
 
 
تا آن که بار پنجم که پيرزن باز با يک مشت بادام
 
 
 
سراغ راننده آمد،
 
 
 
 
راننده از او پرسيد چرا خودتان بادام‌ها را نمى‌خوريد؟
 
 
 
 
پيرزن گفت چون ما دندان نداريم.
 
 
 
 
راننده که خيلى  کنجکاو شده بود پرسيد
 
 
 
پس چرا آن‌ها را خریده اید؟
 
 
 
 
پيرزن گفت ما كاكائو دور بادام‌ها را خيلى دوست داريم!
نوشته شده در جمعه 19 خرداد 1391برچسب:,ساعت 21:28 توسط زهره|

نوشته شده در جمعه 19 خرداد 1391برچسب:,ساعت 21:27 توسط زهره|

 

اشتباه اصلی ما در زندگی ,هزاران کار غلطی نیست که انجام میدهیم !!!

 

 

 

 

بلکه ...

 

 

هزاران کار درستی است که برای اشخاص غلط انجام میدهیم !!!

 

نوشته شده در جمعه 19 خرداد 1391برچسب:,ساعت 21:22 توسط زهره|

نوشته شده در جمعه 19 خرداد 1391برچسب:,ساعت 21:21 توسط زهره|

 

یه عکسی پیدا کردم ، برای خودم خیلی جالب بود ،

 

 

 

حتما برای شما هم جالب انگیز خواهد بود !!

 

 

ادامه مطلب


 


ادامه مطلب
نوشته شده در جمعه 19 خرداد 1391برچسب:,ساعت 12:57 توسط زهره|

من خودم از این عکس از همه ی عکسا بیشتر خوشم اومد

 

 

گروه اینترنتی میشی گروپــــ

نوشته شده در جمعه 19 خرداد 1391برچسب:,ساعت 11:46 توسط زهره|

بیشتر مردم دنیا یکشنبه ها میرن کلیسا,

 

 

برای سلامتی مردم جهان دعا میکنن

 

 

تو ایران مردم

 

 

 جمعه ها میرن نماز جمعه,

 

 

برای بیشتر مردم دنیا آرزوی مرگ میکنن

نوشته شده در جمعه 19 خرداد 1391برچسب:,ساعت 11:43 توسط زهره|

هر جوری حساب کردم نمیشه !!!!!

 

شما چی ؟؟

 

http://up.vatandownload.com/images/aaa4xt1izku1itnqrxas.jpg

نوشته شده در جمعه 19 خرداد 1391برچسب:,ساعت 11:31 توسط زهره|

 

قدرت تخیل هندی !!!!

صبر کنید تا لود بشه


 


ادامه مطلب
نوشته شده در جمعه 19 خرداد 1391برچسب:,ساعت 11:28 توسط زهره|

 

چیزی لذت بخش تر از زدنِ بچه لوسِ مهمون ،

 

دور از چشم ننه باباش نیست ...

 

نوشته شده در جمعه 19 خرداد 1391برچسب:,ساعت 11:12 توسط زهره|

 

مرد هم مردای قدیم

 

 

http://pdl.webuda.com/photos/558417b096b5.jpg

نوشته شده در جمعه 19 خرداد 1391برچسب:,ساعت 11:10 توسط زهره|

 

کسی بلده قولنج گلو رو بشکونه ؟ بغض دارم، نمی شکنه!

نوشته شده در پنج شنبه 18 خرداد 1391برچسب:,ساعت 16:58 توسط زهره|

ﯾﻪ ﺯﻥ ﻭ ﻣﺮﺩ ﭼﯿﻨﯽ ﺑﺎﻫﻢ ﺩﻋﻮﺍﺷﻮُﻥ ﻣﯽ ﺷﻪ:
.
.
.
.
.
.
.
ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ:玉被某日本游戏 商塑造成风



ﺯﻥ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ:

 

无双》里,干脆从刘备关

羽张

 

ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ:

 

无双》里,干脆从刘备

 

关羽张

 

ﻭ ﺯﻥ ﻣﺠﺪﺩﺍً ﺟﻮﺍﺑﺶ ﺭﺍ ﺩﺍﺩ:

 

反响。原版格

 


林童 话中的血腥描

 

بهﻧﻈﺮﺗﻮﻥ ﺣﻖ ﺑﺎ ﮐﯿﻪ ِ؟؟؟؟

 

 

نوشته شده در پنج شنبه 18 خرداد 1391برچسب:,ساعت 9:0 توسط زهره|

دوچرخه هم دوچرخه های قدیم ..!!

 

 

نوشته شده در چهار شنبه 17 خرداد 1391برچسب:,ساعت 21:58 توسط زهره|

تبلیغ کرم برطرف کننده سیاهی دور چشم !

 

kerem

نوشته شده در چهار شنبه 17 خرداد 1391برچسب:,ساعت 21:20 توسط زهره|

این حال هر شب منه شما رو نمیدونم...!!

 


 

نوشته شده در سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:,ساعت 22:27 توسط زهره|

دختر خالم برای اعتکاف با دوستاش ثبت نام

کرده. بعد با دوستش داشت تلفنی حرف میزد

و یه داستان  تعریف میکرد که توش

غیبت دویست نفر و داشت میکرد.

بعد به دوستش میگه داستانش

طولانیه بزار تو اون چند روز اعتکاف

وقت زیاد داریم بقیشو مفصل برات

تعریف میکنم...!!

نوشته شده در سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:,ساعت 22:25 توسط زهره|

نیمه گمشده واقعی !!

 

abbasalim_ashpazonline_weblog_1338890281.jpg
نوشته شده در سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:,ساعت 22:19 توسط زهره|

 

به عشق در نگاه اول اعتقاد داری ؟  یا دوباره از جلوت رد شم ؟ :D

 

نوشته شده در سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:,ساعت 22:17 توسط زهره|

صفحه قبل 1 ... 35 36 37 38 39 ... 55 صفحه بعد


آخرين مطالب
» یه روز خوب
» طنز ترین قیافه ی دکتر قالیباف ...
» لطفا جواب بديد
» اگه این سطل آبـــ رو بریزه چی میشه ؟؟؟
» بازم لاف آباداني
» ادبيات زرافه
» از صب اعصاب نذاشته برام بیشور !
» شرح در عکس
» گاهی وقتا باید سرتو خم کنی و طوفان زندگی رو با دعا کردن تحمل کنی
» فتوشاپ
» خداييش قبول دارين هوا خيلي داغه!!!
» بت من در دوران كودكي
» سیب زمینی مجهز به وای فای !
» شناسنامه فاميل دور
» کاریکاتوری که واقعی شد
» خدا
» دکی
» صلوات
» شما چی؟
» تحقیق
» جدیدترین عکس حنا در مزرعه
» نشاط جوانان
» ویندوز
» کتاب جدید حتما برا بچه هاتون بخرید
» نیاوران نگه دار!
» کریس در حال نماز خوندن!!!
» دهخدا
» زندگی دانشجویی
» مهر مادری
» شما یادتون نمیاد
» روز جهانی زن
» خدمات شرکت glx
» کار
» فرشید امین
» روز زن
» آقوی همساده !!
» جواب ماه

Design By : RoozGozar.com